مرگ ایده آل
تا حالا به مرگ خودتون فکر کردین؟؟؟این که کی دوست دارین بمیرین؟کجا این اتفاق بیفته؟چجوری این اتفاق بیفته ؟تو چه سنی باشه؟و خلاصه سوالایی از این قبیل.در مورد اون افکاری حرف نمیزنم که تا وقتی افسردگی میاد سراغمون جو میگیرتمونو میگیم خدایاااااا منو بچش!!!پیشییییییی بیا منو بخور و ازین مسخره بازیا!خودمم زیاد اینجوری شدما.ولی وقتی عقلم سر جاشه عین یه بچه ادم میشینم راجع بش فکر می کنم.فکر می کنم که راحت ترین مرگ چیه؟؟؟یا مثلا خوبه چجوری بمیرم که ماندگار بشم؟؟؟:دی حتی یه وقتا فکر می کنم مردنم زیاد کثیف نباشه حال ملت بهم بخوره!:دی
چند وقت پیش که زلزله اومد با اینکه حسم نکرده بودمش!(البته اینجا نیومد!!چرت گفتم:دی)فکرم رفت سمت این که اینم واسه خودش مرگیه!همیشه از زلزله می ترسیدم.نمی دونم چرا ولی خیلی هواسم به لرزشای سطحی که روش میشینم یا می خوابم هست.حتی توهم میزنم که زلزله اومده!این اشتباهه.چون همین فکر کردن زیاد راجع بش باعث ناراحتی خاطرم میشه! هنوز به این نتیجه نرسیدم مرگ ایده آلم چیه!؟؟؟بین گذینه هام فعلا مرگ تو خواب رو ترجیح میدم!یعنی شب بخوابم صب مرده باشم.بدون اینکه چیزی بفهمم.راجع به زمانشم دلم می خواد تو جوونیم باشه.دلم نمی خواد پیر بشم.البته دوس دارم همه لذتای زندگی رو تجربه کنم بعد بمیرم.بچمم به سنی رسیده باشه عاقل و بالغ شده باشه بعد!مکانش؟؟؟؟خب ازونجایی که ترجیح میدم تو خواب به رحمت ایزدی بپیوندم خونه بهترین مکانه.و قائدتا شب این اتفاق میفته:دی
خولاصههههههه
فکر کردن به مرگ اونقدارم بد نیست....کمترین مزیتش اینه که سعی می کنی باور کنی همچین حقیقتی هست.منتظرش هستی و این خودش باعث میشه غافل گیر نشی بعدا!یه حالت اماده باش یا اجنبی ترش stand by داره.
پ.ن1:یه سایتی پیدا کردم یه سری سوالات می پرسه بعد زمان دقیق مرگتو میگه.واسه من که زمانش شده وقتی پیر و چروکیده شدم!!:دی باید رژیم غذاییمو تغییر بدم یکم زودتر بمیرم!:دی
http://www.findyourfate.com/deathmeter/deathmtr.html
پ.ن2:اصولا هرچیزی که دوست داریم زود از کفمون میره.تابستونو دوس دارم..به نیمش که میرسه!!!!سقوط ازاد!ماه رمضونو دوس دارم.15 امش که میشه!!!!سقوط ازاد!جالب اینه تو اصل قضیه هیچ تغییری رخ نمیده ها.اما همه اینا از نیمه به اونور سرعت گذرشون بیشتر میشه.نه؟؟؟
ادب مرد....به از دولت اوست!!!
نمی دونم چطور بعضیا می تونن اینقدر راحت دیگران رو نقد کنن و با لحن بد و زشتی در موردشون صحبت کنن.از کار اشتباه و وقیحشون بگن و انگ فاحشه بودن رو خیلی راحت بزنن به طرف و تازه این قضیه رو اینقدر کش بدن تا چند نفر بیان اعتراض و دوباره تعداد افرادی توسط اون اقای نسبتا محترم این صفت ها بهشون چسبونده میشه بالا بره!واقعا نمی دونم مشکل از چیه؟؟؟؟اون ادم کمبود توجه داره؟؟؟فکرش فاسده؟؟؟نظرش رو گفته؟(خب اگه اینجوری بود عین ادمیزاد صحبت کردنم روشیه برای خودش!!!)یا می خواد امار وبشو ببره بالا؟؟؟؟یا نه!شاید دلش دعوا می خواد و دوس داره فحش بشنوه و فحش بده!!!!؟نمی دونم.منی که الان دارم اینارو می نویسم تا جایی که یادم میاد به کسی انگ نا پاکی نزدم.حتی اگه در موردش خیلی چیزا هم شنیده باشم.من میگم اولا خدا خودش بهتر بنده هاشو می شناسه و از قصد و نیتشون برای هر کاری و هر حرفی و هر حرکتی خبر داره.اونه که فقط میدونه کی ذات فاسدی داره که سالم!دوما...برمیگردم به خودم نگاه می کنم.یعنی من حرفی نزدم؟؟؟حرکت نامناسبی انجام ندادم؟؟؟دختر پیغمبر بودم ایا که حالا به این راحتی هیصیت(اگه درست نوشته باشم!!!) یه نفر رو ببرم زیر سوال؟؟؟به خاطر چی؟فقط به خاطر اینکه بخوام به اصطلاح!!!بگم اره داداش...من روشنفکرم....من مثبت اندیشم...و من هزار تا کوفت زهر مار دیگم!اقا اینکه نشد که؟!!!
شاید خیلیا این پست رو که خوندن بفهمن دارم درمورد کی حرف میزنم.شاید وبشو بشناسین.به هر حال نمی خوام ادرسی یا اسمی ازش ببرم که رسوا بشه...۴ تا فحش دیگه بخوره.اگه اون لذت می بره از این جنگ و دعوا من نمی برم!
اصولا ادمی نیستم که تو هر بحثی سر بدوونم و اظهار نظر کنم.اما با این اقا وارد بحث شدم و فهمیدم دروغ حرف میزنه!کم کمش در مورد من!(نمی گم یه دروغ گوی حرفه ایه)من وقتی پستشو خوندم با اینکه از لحن بیان و نقدش از یه سری از وبلاگ نویسا اصلا خوشم نیومد اما راجع بش فکر کردم.بالا و پایین کردم حرفشو.برگشتم به خودم.یه کوچولو از گذاشتن پست اری...اینگونه شد که! پشیمون شدم.پس بدون هیچ موردی ...بدون هیچ خجالتی می گم شاید بهتر بود نمی نوشتم اون پست رو!اما ایشون.....با وجود اینکه من حتی کوچکترین حرف بدی بهش نزدم حرفایی رو از جانب من برای کس دیگه کپی پیست کرده که واقعا خودم قرمز شدم!
چرا یه عده اینقدر راحت قضاوت می کنن؟چرا اینقدر باید هنوز بدبخت باشیم که یه موضوع ساده اییییینقدر جنجال به پا کنه؟؟؟؟من زیاد با نوشته های اون بنده خدایی که حس نقادی این اقا رو تحریک کرده حال نمی کنم.ولی بیشتر از همه از نقد بسیار بسیار زشت ایشون ناراحتم!و حق رو به اون بنده خدا می دم.
کاش یادمون نره شرف ادما......خیلییییییییییییی بها داره...خیییییییییییلیییییی ارزش داره.کاش بفهمیم این موضوع رو که به خودمون اجازه ندیم به راحتی اب خوردن شرف یه انسان رو ببریم زیر سوال.....
برای خیلیامون متاسفم.برای اونایی که این اقارو با اب و تاب تایید کردن!
سعی می کردم سنگدل باشم و همه چیو به دست فراموشی بسپارم....
اما انگار عوامل این دنیا اینو نمی خوان...
خودش.....
اطرافیانی که از همه چی بی خبرن....
به مرز دیوونگی میرسم اینجور موقع ها....
دلم نمی خواد امیدوارش کنم .....اما دل خودمم ارووم نمیگیره....به دلم میگم الان احساسات احاطه ات کرده...واسه اینه دل نازک شدی!خر نشو!
کاری نکن که بعدا پشیمون شی!کاری نکن بعدا بهت امیدوار شه!
کاش ادم میتونست مموری مغذشو مثل فلش مموری فرمت کنه!بدون اینکه دیگه اثری ازون فایلا بمونه!
تو این دنیا اگه همه خاطرات خارجی رو از بین ببری....همه عوامل خارجی که یاد اورشه رو نابود کنی...اما فکرت...ذهنت هیجوری پاک نمیشه!
مگه اینکه ضربه مغذی شی و فراموشی بگیری!
یه وقتا سعی می کنم بی رحم باشم..تصور کنم چیزی به عنوان قلب ندارم....اما نمیشه!!!
fuck this life!!!
fuck
یعنی تا این حد...؟!!!
داشتم تو وب هستی می گشتم به پستی برخورد کردم که مو به تنم سیخ شد.
لینک موضوعات رو اینجا می ذارم برین ببینین.البته اصلش مال وب بانوی ناشا هستش.
ختنه شدن دختران در بعضی مناطق جنوبی ایران
علل و چگونگی پیدایش و تداوم ختنه زنان
ختنه دختران با چه اهدافى در کشور هاى مزبور انجام مى شود؟
در مقام مقایسه ختنه پسران با ختنه دختران چه ارجحیت هایى دارد؟
اتو کردن سینه ی دختران برای کمتر کردن جذابیت آنان
***خواهشا از این پست منفی برداشت نکنید.برای اونایی گفتم که شوخی و جدی سرشون نمیشه و هر حرفی رو وصل می کنن به بی حیایی و ...!
ماه من توجایییی؟!!!
از یه هفته پیش خبراش پیچید که قرار ۵ شهریور سیاره مریخ به نزدیک ترین فاصله اش به زمین برسه.
کلی ایمیل و اف و اس ام اس و.....
حالا که دارم نگاه می کنم خود ماه رو هم نمیبینم!!!
شانس ما داریم؟؟؟؟
نه اصلا مملکته داریم؟!!!
نمی دونم شایدم مکانی که من هستم خط نمیده!!!
دلم نمی خواست از دستش بدم...هیییییی
اعصابمان خورد است و دلشکسته ایم همی!
بعدا نوشت:دیدیم....بلاخره با هر بدبختیی بود دیدیم ماه و مریخ گیگیلیش را!وووووووییییییی نصفه شبی اینقدر ذوق زده شده بودم دلم می خواست جیغ بزنم.خیلی باحاله ها....جز افتخاراتمون میشه...به بچه ها و نوه هامون میگیم دلتون بسوزه...ما چیزیو دیدیم که تا ۱۲۰۰ سال دیگه اتفاق نمی افته....اخ جوووووووووون